استراتژی مارکتینگ چیست، چگونه کار می کند و چگونه می توان آن را ایجاد کرد

استراتژی مارکتینگ یک برنامه جامع و منسجم است که توسط سازمان‌ها برای تبلیغ محصولات یا خدمات خود به کار گرفته می‌شود. این استراتژی شامل تحلیل بازار، شناسایی مخاطبان هدف، تعیین اهداف بازاریابی و استفاده از تاکتیک‌های مختلف برای جذب و نگه‌داشتن مشتریان می‌باشد. ایجاد یک استراتژی مارکتینگ موثر نیازمند بررسی دقیق محیط کسب و کار، ارزیابی نقاط قوت و ضعف سازمان و همچنین درک عمیق نیازها و خواسته‌های مشتریان است. در این مقاله به بررسی اجزای مختلف استراتژی مارکتینگ، نحوه عملکرد آن و راهکارهای عملی برای تدوین یک استراتژی موفق خواهیم پرداخت.

کل بازدیدها : ۱۳۴بازدید های امروز : ۱

تاریخ انتشار : ۱۴۰۳-۰۴-۲۸

استراتژی مارکتینگ چیست، چگونه کار می کند و چگونه می توان آن را ایجاد کرد

عناوین اصلی این محتوا :

استراتژی مارکتینگ به عنوان نقشه راهی برای دستیابی به اهداف تجاری، نقشی حیاتی در موفقیت و پایداری یک کسب و کار ایفا می‌کند. اما استراتژی مارکتینگ چیست؟ چگونه کار می‌کند و چه مراحلی برای ایجاد آن وجود دارد؟ در این مقاله، به بررسی جامع این سوالات خواهیم پرداخت و شما را با اصول و روش‌های ایجاد یک استراتژی مارکتینگ مؤثر آشنا خواهیم کرد. با ما همراه باشید تا از اهمیت و کاربردهای این ابزار کلیدی در دنیای کسب و کار آگاه شوید و بتوانید با استفاده از آن، مسیر موفقیت را برای کسب و کار خود هموار کنید.

استراتژی مارکتینگ چیست؟

استراتژی بازاریابی به برنامه کلی یک کسب و کار برای متقاعد کردن مشتریان به خرید محصولات یا خدماتش اشاره دارد. این استراتژی مشخص می کند که چگونه باید به مصرف کنندگان بالقوه رسید و آنها را به مشتری تبدیل کرد. استراتژی مارکتینگ شامل پیشنهاد ارزش شرکت، پیام کلیدی برند، داده های مربوط به جمعیت شناسی مشتریان هدف و سایر عناصر کلیدی است.

یک استراتژی بازاریابی جامع، چهار رکن اصلی بازاریابی یعنی محصول، قیمت، مکان و تبلیغات را پوشش می دهد.

  1. استراتژی بازاریابی، برنامه‌ی کلی یک کسب و کار برای رسیدن به مشتریان بالقوه و تبدیل آن‌ها به خریدار محصولات یا خدماتش است.
  2. این استراتژی باید بر اساس "ارزش پیشنهادی" شرکت شکل بگیرد و از پیام برند منحصر به فرد برای جذب مخاطب استفاده کند.
  3. هدف نهایی یک استراتژی بازاریابی، دستیابی و برقراری یک مزیت رقابتی پایدار نسبت به شرکت‌های رقیب است.
  4. استراتژی بازاریابی، یک دیدگاه کلی است که برنامه‌های بازاریابی کوچک‌تر و کوتاه‌مدت را هدایت می‌کند.

درک استراتژی های مارکتینگ

یک استراتژی بازاریابی شفاف باید بر محور "ارزش پیشنهادی" شرکت بچرخد. این ارزش، به مشتریان می‌گوید که شرکت چه چیزی را نمایندگی می‌کند، چگونه فعالیت می‌کند و چرا شایسته‌ی انتخاب آن‌ها است. یک ارزش پیشنهادی به خوبی ساخته‌شده، الگویی برای تیم‌های بازاریابی فراهم می‌کند تا ابتکارات خود را در تمام محصولات و خدمات شرکت هدایت کند.

هدف نهایی یک استراتژی مارکتینگ، دستیابی و برقراری یک "مزیت رقابتی پایدار" نسبت به رقبا است. برای رسیدن به این هدف، کسب و کار باید نیازها و خواسته‌های مشتریانش را درک کند. این درک، چه در طراحی یک تبلیغ چاپی، شخصی‌سازی انبوه، یا یک کمپین رسانه‌های اجتماعی به کار رود، دارایی بازاریابی باید به طور مؤثری "ارزش پیشنهادی کلیدی" شرکت را منتقل کند.

برای مثال، والمارت (WMT) به عنوان یک خرده‌فروش تخفیفی با "قیمت‌های پایین هر روز" شناخته می‌شود. قیمت‌های پایین، ارزش پیشنهادی آن‌هاست؛ بنابراین، تمام عملیات تجاری و تلاش‌های بازاریابی آن‌ها بر اساس این ایده بنا شده است که برای مشتریان کلیدی‌شان جذاب است. استراتژی‌های بازاریابی آن‌ها ممکن است در تلویزیون، رسانه‌های چاپی یا در حساب کاربری اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی دیده شود، اما همه آن‌ها بر همان ارزش پیشنهادی یعنی قیمت پایین برای محصولات روزمره تأکید می‌کنند.

استراتژی های مارکتینگ در مقابل مارکتینگ پلن

استراتژی بازاریابی در "برنامه بازاریابی" تشریح می‌شود. این برنامه، سندی است که جزئیات انواع خاصی از فعالیت‌های بازاریابی را که یک شرکت در یک بازه زمانی مشخص انجام خواهد داد، شرح می‌دهد. این سند حاوی اطلاعات مهمی مانند ابتکارات بازاریابی فعلی و نزدیک به آینده، نحوه اجرای آن‌ها، اهداف آن‌ها و جدول زمانی برای اجرای آن‌ها است. یک شرکت ممکن است برای هر یک از محصولات یا خدمات خود ابتکارات بازاریابی جداگانه‌ای داشته باشد؛ همچنین ممکن است برای یک محصول یا خدمات خاص، ابتکارات بازاریابی متعددی وجود داشته باشد که در زمان‌های مختلف یا روی پلتفرم‌های مختلف اجرا می‌شوند.

استراتژی‌های بازاریابی، فعالیت‌های بازاریابی یک کسب و کار را در بخش‌های مختلف و در یک دوره زمانی طولانی‌تر شکل می‌دهند. این استراتژی‌ها در حالت ایده‌آل باید طول عمر بیشتری نسبت به برنامه‌های بازاریابی فردی داشته باشند، زیرا حاوی ارزش‌های پیشنهادی و سایر عناصر کلیدی برند شرکت هستند که عموماً در درازمدت ثابت باقی می‌مانند.

استراتژی‌های بازاریابی به پیام‌رسانی کلی (چشم‌انداز بزرگ) می‌پردازند، در حالی که برنامه‌های بازاریابی جزئیات اجرایی کمپین‌های خاص را مشخص می‌کنند.

برای مثال، یک استراتژی بازاریابی ممکن است بیان کند که هدف شرکت افزایش اعتبار در محافل تخصصی است که مشتریان آن‌ها از آن بازدید می‌کنند. سپس، برنامه بازاریابی این هدف را با سفارش دادن مقالات ارزنده در پلتفرم لینکدین به مرحله اجرا درمی‌آورد.

چگونه یک استراتژی بازاریابی ایجاد کنیم

ایجاد یک استراتژی بازاریابی متفکرانه و موثر نیازمند چندین مرحله است.

اهداف را شناسایی کنید

در حالی که فروش هدف نهایی هر شرکتی است، یک استراتژی بازاریابی همچنین می‌تواند شامل اهداف کوتاه مدت مانند:

  • ایجاد اعتبار (Establishing authority)
  • افزایش تعامل مشتری (Increasing customer engagement)
  • تولید سرنخ (Generating leads)

این اهداف کوچک، معیارهای قابل اندازه‌گیری برای پیشرفت برنامه بازاریابی شما ارائه می‌دهند. به استراتژی به عنوان ایدئولوژی سطح بالا و به برنامه‌ریزی به عنوان چگونگی دستیابی به اهداف خود فکر کنید.

یک نمایه مشتری ایجاد کنید

هر محصول یا خدمتی یک مشتری ایده آل دارد و شما باید با ترسیم یک پروفایل، دانش خود را در مورد آن‌ها خلاصه کنید. این پروفایل می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • چه کسی هستند : ویژگی‌های جمعیت‌شناختی، موقعیت شغلی و غیره
  • به چه چیزی بیشتر علاقه دارند : خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها
  • چه مشکلاتی می‌خواهند حل کنند : موانعی که با آن‌ها روبرو هستند
  • چه چیزی مانع حل این مشکلات می‌شود : تردیدها یا محدودیت‌های آن‌ها
  • رقبای شما چه راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند : گزینه‌های موجود در بازار
  • از طریق چه نوع رسانه‌هایی می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد: بهترین راه‌های ارتباط با آن‌ها

برای مثال، اگر ابزارآلات برقی می‌فروشید، کانال‌های بازاریابی را انتخاب می‌کنید که پیمانکاران ساختمانی پیام شما را ببینند. این می‌تواند شامل تبلیغات تلویزیونی یا حساب‌های شبکه‌های اجتماعی مرتبط با بازسازی خانه و کارهای فنی خودتان (DIY) باشد.

یک پیام توسعه دهید

حالا که اهداف خود را می‌دانید و مخاطبانتان را شناسایی کرده‌اید، وقت آن است که پیام خود را بسازید. مشتریان شما مشکلی دارند که نیاز به حل شدن دارد و چیزی وجود دارد که مانع رسیدن به آن راه‌حل می‌شود. پیام بازاریابی شما باید این موضوع را منتقل کند که محصول یا خدمات شما چگونه مشکل آن‌ها را حل کرده و زندگی‌شان را بهبود می‌بخشد.

این همچنین زمانی است که راه‌حل خود را از راه‌حل ارائه‌شده توسط رقبا متمایز می‌کنید و نشان می‌دهید که چرا بهترین گزینه برای مشتریان شماست.

بودجه خود را تعریف کنید

این که چگونه پیام خود را منتشر می‌کنید ممکن است به میزان بودجه شما بستگی داشته باشد. آیا تبلیغات خریداری می‌کنید؟ با رهبران فکری یا افراد تأثیرگذار همکاری می‌کنید؟ به طور طبیعی امیدوار به یک لحظه ویروسی در شبکه‌های اجتماعی هستید؟ برای جلب توجه رسانه‌ها، بیانیه‌‌های مطبوعاتی برای آن‌ها ارسال می‌کنید؟

بودجه شما تعیین می‌کند که چه کاری را می‌توانید انجام دهید.

کانال های خود را انتخاب کنید

حتی بهترین پیام هم کارایی ندارد، مگر اینکه از طریق رسانه مناسب منتقل شود. انتخاب بهترین کانال برای تلاش‌های بازاریابی شما به این موارد بستگی دارد: مشتریان شما چه کسانی هستند، به چه کسی اعتماد دارند، چه نوع رسانه‌هایی را مصرف می‌کنند و چه بودجه‌ای برای کار دارید.

برخی از شرکت‌ها ممکن است با ایجاد پست‌های وبلاگ برای وب‌سایت خود بیشترین ارزش را پیدا کنند. برخی دیگر ممکن است با تبلیغات پولی در شبکه‌های اجتماعی به موفقیت برسند. مناسب‌ترین مکان را برای محتوای خود پیدا کنید.

ردیابی معیارهای قابل اندازه گیری

برای هدفمند کردن بازاریابی خود، باید بدانید که آیا پیام شما به مخاطب هدف می‌رسد. معیارهای خود را تعیین کنید و نحوه قضاوت موفقیت تلاش‌های بازاریابی خود را مشخص نمایید. اطمینان حاصل کنید که این معیارها به طور واضح تعریف شده و قابل اندازه‌گیری باشند. برای مثال، ممکن است تصمیم بگیرید موارد زیر را ردیابی کنید:

  • سرنخ‌های جدید (New leads): تعداد مخاطبین بالقوه‌ای که برای اولین بار با کسب و کار شما ارتباط برقرار می‌کنند.
  • ثبت‌نام مشتریان (Customer signups): تعداد افرادی که برای استفاده از خدمات یا خرید محصولات شما ثبت‌نام می‌کنند.
  • درآمد (Revenue): کل درآمد حاصل از فروش محصولات یا خدمات شما.
  • فروش یک محصول خاص (Sales of an individual product): عملکرد فروش یک محصول به خصوص.
  • دنبال‌کنندگان شبکه‌های اجتماعی (Social media followers): تعداد افرادی که صفحات شما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنند.
  • حفظ مشتری (Customer retention): توانایی شما در نگه‌داشتن مشتریان فعلی.
  • حساب‌های جدید (New accounts opened): تعداد حساب‌های کاربری جدیدی که ایجاد می‌شوند (در صورتی که خدمات شما نیاز به داشتن حساب کاربری داشته باشد).

این که کدام معیار را ردیابی کنید به اهداف کمپین بازاریابی شما و نوع کسب و کاری که اداره می‌کنید بستگی دارد.

چهار P در یک استراتژی بازاریابی به چه معناست؟

چارچوب چهار P شامل محصول (Product)، قیمت (Price)، ترفیع (Promotion) و توزیع (Place) است. این موارد عوامل کلیدی دخیل در بازاریابی کالا یا خدمات هستند. از چهار P می‌توان برای موارد زیر استفاده کرد:

  • برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید
  • ارزیابی یک پیشنهاد موجود
  • تلاش برای بهینه‌سازی فروش با در نظر گرفتن مخاطب هدف
  • تست یک استراتژی بازاریابی فعلی روی یک مخاطب جدید

یک استراتژی بازاریابی چگونه است؟

یک استراتژی مارکتینگ جزئیات مربوط به تبلیغات، اقدامات ترویجی و کمپین‌های روابط عمومی را که توسط یک شرکت اجرا می‌شود، شامل می‌شود و همچنین نحوه اندازه‌گیری تأثیر این اقدامات را نیز مشخص می‌کند. وظایف و اجزای یک برنامه مارکتینگ شامل تحقیقات بازار، پیام‌های سفارشی که به گروه‌های جمعیتی و مناطق جغرافیایی خاصی هدف‌گیری شده‌اند، انتخاب پلتفرم‌ها و شاخص‌هایی که نتایج تلاش‌های بازاریابی و زمان‌بندی گزارش آن‌ها را اندازه‌گیری می‌کنند، می‌باشد.

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید